بابا ... آب داد 

. 

بابا ... نان داد 

. 

بابا ... همه چیز داد 

ما اما آب خوردیم ، نان خوردیم 

حتی ما بابا راخوردیم 

بدون آنکه یادمان بیاید بابا چه چیز هایی داد!!!

پدر؛ تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست

اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛

و با وجود همه مشکلات, به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی

که اگر بدانی … چه کسی ،
کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام
رویاهایت رسانده است؛

“پدرت”را می پرستیدی …

گفــت : با پدر یه جمـــله بســـاز
گفتــم: من با پدر جمله نمیســازم ،
دنیــــــــامو می سازم

آمد رمضان و التهابی ست به لب

هر لحظه مرا حسرت آبی ست به لب

با شوق لب تو “ربنا” می خوانم

هر بوسـه به پای تو دعای مستجابی ست به لب

اللهم عجل لولیک الفرج

رمضان خوش آمدی من به تو عادت دارم

از تو با نغمه ی پرسوز شفاعت دارم

گرچه دیریست خدا رفته زیاد دل من

من به ایام خدا ولی ارادت دارم

فرارسیدن ماه رحمت و مغفرت الهی مبارک باد

•

•

•